دانش مسلمين
دانش مسلمين
دانش مسلمين
نويسنده:سهيلا صلاحي اصفهاني
آسمان جاي عجيبي است. وقتي آدمي به آسمان نگاه مي کند، مخصوصاً اگر در يک صحراي تاريک تاريک باشد و به ستارگاني که در دل آسمان ريخته شده است، نگاه کند با خود مي گويد شايد کسي راه افتاده و دامن خودش را پر از ستاره کرده و مشت مشت آن ها را در جاده پرت کرده است. عجيب اين ستاره ها در آسمان مي درخشند و عجيب تر اين است که هيچ وقت به هم نمي خورند، به راستي چه قاعده و نظمي ميان همه ي اين افلاک حاکم است که هيچ چيزي از جاي خود خارج نمي شود ؟!
با ديدن اين همه عظمت، با خود مي گويي : شايد خداوند مي خواسته زيرکي کند و مکري نشان دهد. مي خواسته نشان دهد که به راستي در مقابل اين همه عظمت هيچ هستيم. آدم هنگامي که اين بزرگي را مي بيند، به کوچکي خود پي مي برد. از اين جالب تر اين که خداوند مي فرمايند :«همه ي اين ها را براي شما خلق کردم و شما را براي خودم »! اين سخن، مو را بر بدن آدمي راست مي کند. بزرگان ما روي آسمان خيلي دقت مي کردند؛ حتي شنيده ايد که حضرت علي (ع) مي فرمايند :«من به راه هاي آسمان بيشتر از راه هاي زمين آگاهم »؛ يعني گويي بيشتر مي دانم در آسمان ها چه مي گذرد.
عابدان و عارفان هم در آسمان، چيزي را جست و جو مي کردند، گويي دل آن ها براي آسمان مي تپيد. منجمان که رصد مي کردند، از طريق دقت در آسمان، تاثير ستاره ها و سياره ها را هم، مطالعه مي کردند. تاثير ستاره ها و سياره ها را بر روي وقايع زمين، فصل ها، روزها و شب ها و حوادث گوناگون مطالعه مي کردند و بسياري از مؤمنان وقتي به آسمان توجه مي کردند، در آسمان به دنبال اين بودند که با هماهنگ شدن با آسمان و هم نوا شدن با آن، روز و زمان و ايام خاصي از سال را که خداوند به آن ها نظر دارد، دريابند، مثلاً مي خواستند بدانند واقعاً شب قدر، چه وقتي است و چه قدر طول مي شود آن را کشف کرد تا از آن غافل نمانند و از آن چه در شب قدر، ميان خلق زمين و آسمان قسمت مي شود، بي نصيب نباشند.
مي خواستند ايام حضور در منا، عرفات و مشعر را درک کنند و ناگزير از توجه به آسمان بودند. پس علما مي خواستند با توجه کردن به آسمان، زمان دقيق انجام اعمال يا توقف بعضي از اعمال را دريابند و به واقع، زمان دقيق انجام اعمال عبادي و زمان دقيق ابراز بندگي را کشف کنند و به اين چشم به آسمان نگاه مي کردند. در واقع مي خواستند بندگي و عبوديت را بيش از پيش بتوانند به جا آورند و از آداب و رسوم و سنت هاي خاص خداوندي دور نشوند. ممکن است فکر کنيد هر طوري مي شود با خدا رابطه برقرار کرد ولي اين طور نيست. ما وقتي کسي را دوست داشته باشيم، آن گونه اي عمل مي کنيم که او مي خواهد نه آن چنان که خودمان دوست داريم. خداوند هم براي آن چه لازمه ي بندگي است، دستورالعمل هايي قرار داده است که بايد عين آن چه را او مي خواهد به جا آوريم تا بندگي خود را اثبات کنيم.
بعضي هم استفاده هاي سوء مي کردند. اين ها هميشه بوده اند و الآن هم هستند. در واقع، علم نجوم را براي اعمال و خواسته هاي ديگر هم به کار مي گرفتند.
اين که عمق و ژرفاي کار اين ها تا چه حد صحت داشته باشد، امر ديگري است. ايام نحس و سعد را تعيين مي کردند، مثلاً به پادشاهان مي گفتند چه روزي براي جنگ خوب است و...
به هر حال نگاه به آسمان براي همه ي پيشينيان ما جايگاه خاصي داشته است و به عنوان آيه و نشانه اي به آن نگاه مي کردند که همه ي قدرت خداوند را متجلي ساخته و بشر را متوجه اين مي کرده که در چنين خالق بزرگ، چه قدر کوچکند؛ يعني در واقع درسي براي نشان دادن ضعف آدمي در برابر خداوند است، ضمن آن که نظم و پيچيدگي دقيق آسمان، حکايت از سنت هاي دقيقي مي کند که خداوند آن ها را در لايه لايه ي هستي قرار داده است. وقتي ما از علم صحبت مي کنيم، بايد به ياد داشته باشيم که علم، قانون مندي خداوند را کشف مي کند، براي مثال وقتي آب در صد درجه به جوش مي آيد، هيچ خللي در اين نيست. خداوند در ميان همه ي هستي، سنت هاي خود را قرار داده است، وقتي سنتي را کشف مي کنيم در واقع علمي کسب مي کنيم و با اين علم براي بشر امکاني به وجود مي آيد که بتواند حق و باطل دوري کند و به حقيقت منتشر در هستي، دست يابد. برخي مي پرسند وقتي ما اين همه عالم و منجم و طبيب و رياضي دان داشتيم، چه طور تکنولوژي امروز دنيا در اروپا نرسيده ايم ؟ در واقع دانشمندان ما، ايراني ها، نادان نبودند و به بسياري از فنون، فرمول، سنت ها و قوانين مسلط بودند. ليکن تفاوت آن علما با علماي امروزي در اين است که آن ها مبناي حرکت و عمل خودشان را در واقع بندگي خداوند قرار مي دادند؛ يعني همه ي آن چه که مي تواند آن ها را به بندگي خدا نزديک تر کند و اما امروز از همه ي توانايي ها براي چيز ديگري استفاده مي شود.
در واقع مبنا، قدرت است نه بندگي، لذا عالمان ما مسلط بر اين قوانين مي شدند، نه براي اين که به قدرت برسند و اگر سنت يا قانوني که کشف مي کردند به آن جا مي رسيد که آن ها را از بندگي مي انداخت، يا اگر موجب مي شد ظلمي صورت بگيرد و باطلي چيره شود، آن را متوقف مي کردند.
از علم امروز، قدرت، استکبار ورزي، سطله جويي، جنگ، اتم، مبارزات تسليحاتي قدرت هاي مختلف بيرون مي آيد؛ اما از ميان علوم گذشتگان چنين چيزي خارج نمي شد. آن ها علم را براي قدرت نمي خواستند. اين جا بايد اشاره کنم آن ها از همه ي ادوات و ابزار ساده هم استفاده مي کردند و وقتي مي خواستند نگاه به آسمان کنند، اسم هايي براي ستارگان مي گذاشتند: خوشه ي پروين، سنبله، دب اکبر، دب اصغر و... نمومه هايي از اين نام هاست که جديد نيستند و گذشتگان ما وضع کرده اند و تمام رصدخانه هاي پر قدرت امروزي به چنين چيزي رسيده اند که آن ها رسيده اند. اين نشان مي دهد که چه طور با ادوات بسيار ساده توانسته اند به آسمان نگاه کنند و رابطه ي ستارگان و سيارات را پيدا کنند. حتي نحوه ي دقيق و خط سير مرکز همه ي سيارات را معلوم کنند و در کتاب هايي آن ها را ترسيم کنند.
شايد نام زيج يا زيگ را شنيده باشيد. مثلاً زيج بهادري يا زيگ بهادري. زيج ها مجموعه اي از کتاب هايي هستند که حاصل مطالعات دقيق منجمان مسلمان ايراني درباره ي آسمان است؛ مثلاً سي سال مطالعات خود را درباره ي حرکت ذره ذره ي ستارگان چنان دقيق ذکر کرده اند که شما مي توانيد در هر گوشه ي عالم بفهميد ماه در چه شبي، در چه درجه اي در دل آسمان ظهور مي کند و ماه آغاز مي شود و چون مي خواستند تعادل ميان ماه ها و فصول به هم نخورد تا اعمال ديني شان دچار خدشه نشود، خيلي هم دقت به خرج مي دادند و اين ها را در کتاب هايي به نام زيج جمع آوري مي کردند يا اسطرلاب و وسايل ديگري که داشتند اگر چه بسيار ساده بوده است؛ اما در آن زمان مي توانسته بسيار دقيق عمل کند. ما نسخه ي خطي و چاپ جديد بسياري از اين کتب را مي توانيم ببينيم. در هر صورت، علماي بزرگ، اين گونه به آسمان، نگاه مي کردند و از آن مدد مي گرفتند.
در اين جا نکته ي مهمي را بايد اشاره بکنم و آن اين که همين نگاه به آسمان باعث رشد بسياري از علوم و فنون درگذشته بوده و هست. شايد جالب باشد که بدانيد کشورهاي قدرتمند تاکنون اجازه نداده اند کشورهاي مسلماني مثل ما يا به قول خودشان کشورهاي جهان سوم آن چنان که شايسته است بتوانند در علم نجوم و فضانوردي راه پيدا کنند. بايد گفت :«علم نجوم علمي است که به عنوان علم مادر، مدد دهنده به ساير علوم است. وقتي کسي به آسمان مي خواهد نگاه کند و رابطه ي ستارگان را کشف و محاسبه کند، بلافاصله به رياضيات احتياج دارد. پس کسي که رياضيات را نمي داند به آسمان نگاه کند. آسمان به ما مي گويد که نگاه به آن، نيازمند مقدمه است. مقدمه اش رياضيات است. وقتي کسي رياضيات مي خواند، قدرت استدلال، قدرت قضيه سازي و قدرت تحليل ارقام را پيدا مي کند؛ يعني راحت مي تواند رابطه ي دقيق ميان پديده ها را بشناسد. لذا وقتي رياضيات وارد شد و به آسمان نگريست رابطه ي دقيق و لحظه اي ميان آسمان، سياره ها و ستاره ها را کشف مي کند. در جغرافي مي گويند کره يک ميليون سال پيش به وجود آمده، اما در نجوم سرعت يک ميليونيم ثانيه هم محاسبه مي شود و اين نشان مي دهد کسي که به آسمان مي خواهد نگاه کند، بايد آن قدر دقيق باشد که يک ميليونيم ثانيه هم برايش معنا داشته باشد. فرق يک ميليونيم ثانيه تا يک ميليون سال خيلي زياد است.
رياضيات اين مدد را مي دهد و کسي که به رياضيات مسلط مي شده اگر مي خواسته در وقت آرامش به طبيعت نگاه کند، باز هم همان دقت را داشته است، حتي «ابوريحان بيروني »، موسيقي دان بزرگ ما، رابطه ي عجيب، منطقي و رياضي بين قوانين موسيقيايي را بيان مي کند. البته علم موسيقي مورد نظر است نه اين که کسي سازي را بنوازد. تسلط او در موسيقي به واسطه ي رياضي دانستن اوست و دقت نظري که رياضيات به وي داده است.
غربي ها زودتر از هر چيز متوجه آسمان شده و در نجوم وارد شدند ورود در نجوم، ادوات و ابزار لازم دارد، يکي از اين ادوات، دوربين است تا ستاره ها را بزرگ تر ببينند. همين باعث شد که آرام آرام چنان در نجوم و فضانوردي تسلط پيدا کنند که امروز مي بينيم دستاورد دوم و سوم و چهارم و پنجم اين علم، خودش را نشان مي دهد و در زمين بروز مي کند. دوربين عکاسي، حاصل توجه به علم نجوم است. ميکروسکوپ، حاصل توجه به نجوم است. دوربين هاي معماري و شهرسازي، جاده سازي حاصل توجه به علم نجوم است و مسائلي که باعث شده مردم با لباس هايي در دل آتش بروند؛ لباس هاي ضد حريق، حاصل توجه به علم نجوم است؛ ظروف تفلون، حاصل توجه به علم نجوم است؛ چون اين ها موادي بودند که براي سفر به آسمان و نگاه به آسمان مورد نياز بودند و بعداً ديگران از دستاوردهاي اوليه ي نجوم استفاده کردند. به همين علت، جايگاه علم نجوم، جايگاهي والاست که اگر بچه هايي بخواهند در زمينه ي رياضيات و نجوم کار کنند به علومي توجه کرده اند که نقش مادر را براي ساير شاخه هاي علم در روي زمين ايفا مي کنند.
منبع:نشريه موعود نوجوان، شماره 26.
با ديدن اين همه عظمت، با خود مي گويي : شايد خداوند مي خواسته زيرکي کند و مکري نشان دهد. مي خواسته نشان دهد که به راستي در مقابل اين همه عظمت هيچ هستيم. آدم هنگامي که اين بزرگي را مي بيند، به کوچکي خود پي مي برد. از اين جالب تر اين که خداوند مي فرمايند :«همه ي اين ها را براي شما خلق کردم و شما را براي خودم »! اين سخن، مو را بر بدن آدمي راست مي کند. بزرگان ما روي آسمان خيلي دقت مي کردند؛ حتي شنيده ايد که حضرت علي (ع) مي فرمايند :«من به راه هاي آسمان بيشتر از راه هاي زمين آگاهم »؛ يعني گويي بيشتر مي دانم در آسمان ها چه مي گذرد.
عابدان و عارفان هم در آسمان، چيزي را جست و جو مي کردند، گويي دل آن ها براي آسمان مي تپيد. منجمان که رصد مي کردند، از طريق دقت در آسمان، تاثير ستاره ها و سياره ها را هم، مطالعه مي کردند. تاثير ستاره ها و سياره ها را بر روي وقايع زمين، فصل ها، روزها و شب ها و حوادث گوناگون مطالعه مي کردند و بسياري از مؤمنان وقتي به آسمان توجه مي کردند، در آسمان به دنبال اين بودند که با هماهنگ شدن با آسمان و هم نوا شدن با آن، روز و زمان و ايام خاصي از سال را که خداوند به آن ها نظر دارد، دريابند، مثلاً مي خواستند بدانند واقعاً شب قدر، چه وقتي است و چه قدر طول مي شود آن را کشف کرد تا از آن غافل نمانند و از آن چه در شب قدر، ميان خلق زمين و آسمان قسمت مي شود، بي نصيب نباشند.
مي خواستند ايام حضور در منا، عرفات و مشعر را درک کنند و ناگزير از توجه به آسمان بودند. پس علما مي خواستند با توجه کردن به آسمان، زمان دقيق انجام اعمال يا توقف بعضي از اعمال را دريابند و به واقع، زمان دقيق انجام اعمال عبادي و زمان دقيق ابراز بندگي را کشف کنند و به اين چشم به آسمان نگاه مي کردند. در واقع مي خواستند بندگي و عبوديت را بيش از پيش بتوانند به جا آورند و از آداب و رسوم و سنت هاي خاص خداوندي دور نشوند. ممکن است فکر کنيد هر طوري مي شود با خدا رابطه برقرار کرد ولي اين طور نيست. ما وقتي کسي را دوست داشته باشيم، آن گونه اي عمل مي کنيم که او مي خواهد نه آن چنان که خودمان دوست داريم. خداوند هم براي آن چه لازمه ي بندگي است، دستورالعمل هايي قرار داده است که بايد عين آن چه را او مي خواهد به جا آوريم تا بندگي خود را اثبات کنيم.
بعضي هم استفاده هاي سوء مي کردند. اين ها هميشه بوده اند و الآن هم هستند. در واقع، علم نجوم را براي اعمال و خواسته هاي ديگر هم به کار مي گرفتند.
اين که عمق و ژرفاي کار اين ها تا چه حد صحت داشته باشد، امر ديگري است. ايام نحس و سعد را تعيين مي کردند، مثلاً به پادشاهان مي گفتند چه روزي براي جنگ خوب است و...
به هر حال نگاه به آسمان براي همه ي پيشينيان ما جايگاه خاصي داشته است و به عنوان آيه و نشانه اي به آن نگاه مي کردند که همه ي قدرت خداوند را متجلي ساخته و بشر را متوجه اين مي کرده که در چنين خالق بزرگ، چه قدر کوچکند؛ يعني در واقع درسي براي نشان دادن ضعف آدمي در برابر خداوند است، ضمن آن که نظم و پيچيدگي دقيق آسمان، حکايت از سنت هاي دقيقي مي کند که خداوند آن ها را در لايه لايه ي هستي قرار داده است. وقتي ما از علم صحبت مي کنيم، بايد به ياد داشته باشيم که علم، قانون مندي خداوند را کشف مي کند، براي مثال وقتي آب در صد درجه به جوش مي آيد، هيچ خللي در اين نيست. خداوند در ميان همه ي هستي، سنت هاي خود را قرار داده است، وقتي سنتي را کشف مي کنيم در واقع علمي کسب مي کنيم و با اين علم براي بشر امکاني به وجود مي آيد که بتواند حق و باطل دوري کند و به حقيقت منتشر در هستي، دست يابد. برخي مي پرسند وقتي ما اين همه عالم و منجم و طبيب و رياضي دان داشتيم، چه طور تکنولوژي امروز دنيا در اروپا نرسيده ايم ؟ در واقع دانشمندان ما، ايراني ها، نادان نبودند و به بسياري از فنون، فرمول، سنت ها و قوانين مسلط بودند. ليکن تفاوت آن علما با علماي امروزي در اين است که آن ها مبناي حرکت و عمل خودشان را در واقع بندگي خداوند قرار مي دادند؛ يعني همه ي آن چه که مي تواند آن ها را به بندگي خدا نزديک تر کند و اما امروز از همه ي توانايي ها براي چيز ديگري استفاده مي شود.
در واقع مبنا، قدرت است نه بندگي، لذا عالمان ما مسلط بر اين قوانين مي شدند، نه براي اين که به قدرت برسند و اگر سنت يا قانوني که کشف مي کردند به آن جا مي رسيد که آن ها را از بندگي مي انداخت، يا اگر موجب مي شد ظلمي صورت بگيرد و باطلي چيره شود، آن را متوقف مي کردند.
از علم امروز، قدرت، استکبار ورزي، سطله جويي، جنگ، اتم، مبارزات تسليحاتي قدرت هاي مختلف بيرون مي آيد؛ اما از ميان علوم گذشتگان چنين چيزي خارج نمي شد. آن ها علم را براي قدرت نمي خواستند. اين جا بايد اشاره کنم آن ها از همه ي ادوات و ابزار ساده هم استفاده مي کردند و وقتي مي خواستند نگاه به آسمان کنند، اسم هايي براي ستارگان مي گذاشتند: خوشه ي پروين، سنبله، دب اکبر، دب اصغر و... نمومه هايي از اين نام هاست که جديد نيستند و گذشتگان ما وضع کرده اند و تمام رصدخانه هاي پر قدرت امروزي به چنين چيزي رسيده اند که آن ها رسيده اند. اين نشان مي دهد که چه طور با ادوات بسيار ساده توانسته اند به آسمان نگاه کنند و رابطه ي ستارگان و سيارات را پيدا کنند. حتي نحوه ي دقيق و خط سير مرکز همه ي سيارات را معلوم کنند و در کتاب هايي آن ها را ترسيم کنند.
شايد نام زيج يا زيگ را شنيده باشيد. مثلاً زيج بهادري يا زيگ بهادري. زيج ها مجموعه اي از کتاب هايي هستند که حاصل مطالعات دقيق منجمان مسلمان ايراني درباره ي آسمان است؛ مثلاً سي سال مطالعات خود را درباره ي حرکت ذره ذره ي ستارگان چنان دقيق ذکر کرده اند که شما مي توانيد در هر گوشه ي عالم بفهميد ماه در چه شبي، در چه درجه اي در دل آسمان ظهور مي کند و ماه آغاز مي شود و چون مي خواستند تعادل ميان ماه ها و فصول به هم نخورد تا اعمال ديني شان دچار خدشه نشود، خيلي هم دقت به خرج مي دادند و اين ها را در کتاب هايي به نام زيج جمع آوري مي کردند يا اسطرلاب و وسايل ديگري که داشتند اگر چه بسيار ساده بوده است؛ اما در آن زمان مي توانسته بسيار دقيق عمل کند. ما نسخه ي خطي و چاپ جديد بسياري از اين کتب را مي توانيم ببينيم. در هر صورت، علماي بزرگ، اين گونه به آسمان، نگاه مي کردند و از آن مدد مي گرفتند.
در اين جا نکته ي مهمي را بايد اشاره بکنم و آن اين که همين نگاه به آسمان باعث رشد بسياري از علوم و فنون درگذشته بوده و هست. شايد جالب باشد که بدانيد کشورهاي قدرتمند تاکنون اجازه نداده اند کشورهاي مسلماني مثل ما يا به قول خودشان کشورهاي جهان سوم آن چنان که شايسته است بتوانند در علم نجوم و فضانوردي راه پيدا کنند. بايد گفت :«علم نجوم علمي است که به عنوان علم مادر، مدد دهنده به ساير علوم است. وقتي کسي به آسمان مي خواهد نگاه کند و رابطه ي ستارگان را کشف و محاسبه کند، بلافاصله به رياضيات احتياج دارد. پس کسي که رياضيات را نمي داند به آسمان نگاه کند. آسمان به ما مي گويد که نگاه به آن، نيازمند مقدمه است. مقدمه اش رياضيات است. وقتي کسي رياضيات مي خواند، قدرت استدلال، قدرت قضيه سازي و قدرت تحليل ارقام را پيدا مي کند؛ يعني راحت مي تواند رابطه ي دقيق ميان پديده ها را بشناسد. لذا وقتي رياضيات وارد شد و به آسمان نگريست رابطه ي دقيق و لحظه اي ميان آسمان، سياره ها و ستاره ها را کشف مي کند. در جغرافي مي گويند کره يک ميليون سال پيش به وجود آمده، اما در نجوم سرعت يک ميليونيم ثانيه هم محاسبه مي شود و اين نشان مي دهد کسي که به آسمان مي خواهد نگاه کند، بايد آن قدر دقيق باشد که يک ميليونيم ثانيه هم برايش معنا داشته باشد. فرق يک ميليونيم ثانيه تا يک ميليون سال خيلي زياد است.
رياضيات اين مدد را مي دهد و کسي که به رياضيات مسلط مي شده اگر مي خواسته در وقت آرامش به طبيعت نگاه کند، باز هم همان دقت را داشته است، حتي «ابوريحان بيروني »، موسيقي دان بزرگ ما، رابطه ي عجيب، منطقي و رياضي بين قوانين موسيقيايي را بيان مي کند. البته علم موسيقي مورد نظر است نه اين که کسي سازي را بنوازد. تسلط او در موسيقي به واسطه ي رياضي دانستن اوست و دقت نظري که رياضيات به وي داده است.
غربي ها زودتر از هر چيز متوجه آسمان شده و در نجوم وارد شدند ورود در نجوم، ادوات و ابزار لازم دارد، يکي از اين ادوات، دوربين است تا ستاره ها را بزرگ تر ببينند. همين باعث شد که آرام آرام چنان در نجوم و فضانوردي تسلط پيدا کنند که امروز مي بينيم دستاورد دوم و سوم و چهارم و پنجم اين علم، خودش را نشان مي دهد و در زمين بروز مي کند. دوربين عکاسي، حاصل توجه به علم نجوم است. ميکروسکوپ، حاصل توجه به نجوم است. دوربين هاي معماري و شهرسازي، جاده سازي حاصل توجه به علم نجوم است و مسائلي که باعث شده مردم با لباس هايي در دل آتش بروند؛ لباس هاي ضد حريق، حاصل توجه به علم نجوم است؛ ظروف تفلون، حاصل توجه به علم نجوم است؛ چون اين ها موادي بودند که براي سفر به آسمان و نگاه به آسمان مورد نياز بودند و بعداً ديگران از دستاوردهاي اوليه ي نجوم استفاده کردند. به همين علت، جايگاه علم نجوم، جايگاهي والاست که اگر بچه هايي بخواهند در زمينه ي رياضيات و نجوم کار کنند به علومي توجه کرده اند که نقش مادر را براي ساير شاخه هاي علم در روي زمين ايفا مي کنند.
منبع:نشريه موعود نوجوان، شماره 26.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}